• جابر بن حیان
    تاریخ : یک شنبه 22 دی 1392برچسب:,
    نویسنده : امیرحسین رمضانخانی

    آیا می خواهید مشاهیر محل زندگیتان در سیتی تومب ثبت شوند؟ ثبت مشاهیر

    3 تصویر برای ایشان به ثبت رسیده است

    تاريخ تولد، محل تولد، هنگام تولد:

    در سال ۱۰۰ هجری شمسی معادل با ۷۲۱ میلادی در طوس به دنیا آمد.

    پدر: حیان بن عبدالله

    شهرت ، كنيه و لقب:

    وی را «پدر علم شیمی» نامیده‌اند. از جابر گاه با کنيه ابو عبدالله و گاه با کنيه ابوموسي نام برده شده است.

    دوران زندگي:

    يکي از مبهم ترين شخصيت هاي تاريخي اسلامي است؛ درباره کمتر شخصيتي اين مقدار اختلاف و تناقض گويي و ترديد وجود دارد. هيچ وجهي از وجوه شخصيتي جابر ( اصل وجود او، نام او، تاريخ تولد، محل تولد، آثار، مذهب سال وفات و مدفن) مورد اتفاق مورخان نيست. برخی منابع وی را از مردم کوفه می دانند ولی به نقل عده ای، او ایرانی و زادگاهش "طوس" از شهرهای خراسان بوده است. گویند که از قبیله «ازد» در کوفه بوده است، شغلش فروش دارو بوده و به جنبش سر عباسیان پیوسته بود. جزو داعیانی بود که بزرگان جنبش او را برای دعوت مردم خراسان انتخاب کرده بودند. بسیاری از روش‌ها (مانند تقطیر) و انواع ابزارهای اساسی شیمی مانند قرع و انبیق را به او نسبت می‌دهند. پژوهشگران بر این باورند که زادگاه او شهر توس در خراسان ایران بوده‌است. به نظر مي رسد نتوان به راحتي وجود شخصي به نام جابر بن حيان را در تاريخ انکار کرد و بايد اين استدلال ابن نديم را پذيرفت که بسيار بعيد است که کسي يا کساني آثاري را با زحمت و مشقت فراوان نوشته و به نام فردي مجهول به نام جابر بن حيان منتشر کرده باشند. جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بی‌تردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. بعضی عقیده بر این دارند که وی عرب بوده اما اینطور نبوده‌است. ظاهراً همین بلندی مقام، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شده‌است که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینه‌توزی خود قراردهند. سالهای جوانی را در طوس بود و طبق تاریخ (ابن ندیم) به علت مناسب بودن آب و هوای کوفه بعداً در کوفه مشغول به کار شد و به شغل کیمیا گری و "اکسیر" پرداخت. در سالهای میانی زندگیش، به عراق و بغداد آمد، با جعفر برمکی آشنا شد و با وساطت او به دربار هارون الرشید، پنجمین خلیفه عباسی رفت. برمکیان که خودشان به کیمیا علاقه زیادی داشتند از جابر حمایت کردند. ظاهراً او کتابی درباره صناعت فاخر کیمیا، برای جعفر برمکی نگاشته بود و در این کتاب، آزمایش های عجیبی را درباره یک روش بسیار پیشرفته کیمیا گری وصف کرده بود. سال 188 هـ. ق، با افول برمکیان در زمان هارون الرشید، جابر از دربار بغداد کناره گرفت و به کوفه برگشت و زندگی مخفیانه اش را در کوفه ادامه داد. اینکه صفت کوفی در روایات زیادی به دنبال نام جابر آمده نشانگر زادگاه او نیست بلکه بیشتر به این علت است که او مدتها در کوفه اقامت داشت. در باره این مطلب که آیا شاگرد امام جعفر صادق علیه السلام بوده یا نه ، بحثهای بسیاری شده است. در مهم ترین منابع رجالی شیعی ، از قبیل رجال النجاشی و رجال الطوسی (هر دو تألیف شده در قرن پنجم )، در میان اصحابِ امام جعفر صادق علیه السلام هیچ ذکری از فردی به نام جابربن حیان به میان نیامده است اما شماری از مؤلفان ، از جمله ابن خَلَّکان ، ابن ندیم ، ابن طاووس ، صَفَدی ، امین ، صدیق حسن خان و تستری ، جابر را از شاگردان امام جعفر صادق علیه السلام دانسته اند. در رساله های منسوب به جابر تصریح شده که کل آثار وی زیر نظر امام ششم، نوشته شده که به عقیده برخی پژوهشگران از نظر زمانی کاملاً غیرممکن است . کیمیا، سلطان تمام علوم محسوب می شده است؛ دانش شاهانه ای که علوم دیگر از آن نشئت می گیرند و بدان باز می گردند. ظاهراً هدف غایی کیمیاگری درک عمق حکمتی است که خداوند با آن جهان هستی را آفرید و تمام پدیده های طبیعی را سامان داد. به تعبیر جابر، کیمیا تمام فلسفه (اَلْفلسفةُ کُلُّها) است و سالکی که موفق به کشف اسرار آن شود، به علوم دینی یا دنیوی دیگر نیازی ندارد. عقیده جابر این بود همچنان که طبیعت می‌تواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل به‌وسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و کیمیاگر نیز می‌تواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربه‌ها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، به‌وسیله‌ای نیازمند است که اصطلاحاً آن را اکسیر می‌نامند. اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر، اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده می‌کرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست می‌آورد. او خود، در این زمینه می‌گوید:

    هفت نوع اکسیر وجود دارد:

    1.      اکسیر فلزی: اکسیر بدست آمده از فلزات.

    2.      اکسیر حیوانی: اکسیر بدست آمده از حیوانات.

    3.      اکسیر گیاهی: اکسیر بدست آمده از گیاهان.

    4.      اکسیر حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد حیوانی و گیاهی.

    5.      اکسیر فلزی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج موادفلزی و گیاهی.

    6.       اکسیر فلزی - حیوانی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و حیوانی.

    7.      اکسیر فلزی - حیوانی - گیاهی: اکسیر بدست آمده از امتزاج مواد فلزی و گیاهی و حیوانی.

    8.      فلزات اصلی هفت تا است: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع؛

    این فلزات به تعبیر جابر اساس صنعت كيميا را تشکیل می‌دهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانی‌ها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود می‌آیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین، باهم ترکیب می‌شوند. بنابراین،میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد، نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود می‌آیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب می‌شود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند.

    تعریف جابر از بعضی فلزات و تبدیل آنها :

    قلع

    دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت میباشد. پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل می‌شود.

    آهن

    از چهار طبع پدید آمده‌است که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات، جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوه‌ است.

    طلا

    ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.

    زهره(مس)

    گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است؛ زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و تر بوده‌است. اما درآمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کرده‌است. لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمی‌گردد.

    جیوه

    طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم، و طبع باطنی‌اش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.

    نقره

    اصل نخست آن، طلا است. ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شده‌است و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیده‌ است. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار می‌شود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا می‌شود. نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله عنبیق به اسم او ثبت شده‌است. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل می‌کند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به شمار می‌آیند، از جمله یافته‌های اوست. همچنین یافته‌های دیگری دربارهٔ روش‌های استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچه‌ها و تجزیهٔ مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراع‌های دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور می‌دهد. (احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام داده‌است). در آخر، بذر دسته بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را می‌توان در دست نوشته‌های وی یافت. علما در باره جابر با عنوان حکیم، ریاضی دان، فلیسوف،‌ منجم، طبیب، منطقی، فلکی، نویسنده و دارای آثار فراوان در همه این علوم و علوم مختلف دیگر یاد کرده اند که بیانگر تیزهوشی، ذکاوت و همت بالای وی بود. این اطلاعات مختصر از زندگی یکی از بزرگان و دانشمندان شیعه است، اگر چه برخی درباره او یا درباره آثار او و نیز همراهی و ارتباط او با امام صادق (ع) اشکال کرده اند.

    جابر در نگاه کلی:

    تفکر شیعی می اندیشیده و به نظر او کیمیا علمی الاهی بوده که خداوند به پیامبران و امامان خود عرضه کرده است . جابر، حضرت آدم و موسی و عیسی علیهم السلام و فلاسفه و حکمای یونان همچون فیثاغورس ، افلاطون و آپولونیوس تیانایی را امامان عصر خود می دانست. طی دوره اسلامی ، این عطیه الاهی (علم کیمیا)، به طور عمده به امامان سپرده شد و در واقع آثار جابر در موارد متعدد، مشتمل است بر نقل قولهایی از متون مربوط به علم کیمیا و خطبة البیان منسوب به امام علی علیه السلام و نیز دارای ارجاعات بسیار به حکمت کیمیای امام جعفر صادق . او مولفی پرکار و پرتلاش بود. بسیاری از کتب منسوب به جابر، اصل عربی آن در دست نیست و فقط ترجمه های لاتینی آن موجود است. کتاب‌ها و رسالات متعدد جابر، سال‌ها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد. آن‌ها این کتاب‌ها را به زبان لاتین ترجمه کردند و سال‌ها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده می‌کردند. به گفتهٔ آن‌ها، این کتاب‌ها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشته‌است. برخی از آثار جابر به دیگر زبان‌های اروپایی نیز ترجمه شده است. روسکا مجموعه آثار کتاب المُلک ، کتاب الزیبق الشرقی ، کتاب الزیبق الغربی ، کتاب نارالحجر و کتاب ارض الحجر را در مجموعه کیمیاگران عرب ، جلد ۲، هایدلبرگ ۱۹۲۴ به فرانسه ترجمه کرده و به چاپ رسانده است. مجموعه کتاب التجمیع ، کتاب الرحمة الصغیر و کتاب الموازین الصغیر و اسرارالکیمیا را نیز برتولت به فرانسه ترجمه کرده و در جلد سوم مجموعه کیمیای عربی، در سال ۱۸۹۳ درپاریس به چاپ رسانده است (تجدید چاپ در آمستردام ۱۹۶۷). کتاب الماجد را نیز هانری کوربن به فرانسه ترجمه و در سال ۱۹۵۰ در زوریخ چاپ کرده است. پیر لوری نیز ده کتاب از مجموعه هفتاد کتاب را به فرانسه ترجمه و در سال ۱۹۸۳ در پاریس چاپ کرده است (چاپ دوم ۱۹۹۶). مهم‌ترین مجموعه ترجمه‌های آثار جابر به زبان آلمانی مجموعه‌ای است که دارمستتر از روی ترجمه لاتینی آن‌ها فراهم آورده و در سال ۱۹۲۲ در برلین به چاپ رسانده است. دیگر ترجمه آلمانی، ترجمه‌ای است که رکس از کتاب "اخراج ما فی القوة الی الفعل" تهیه کرده و در سال ۱۹۷۵ در ویسبادن به چاپ رسانده است. استیل کتاب "هتک الاستار" را به انگلیسی ترجمه و در سال ۱۸۹۲ در لندن چاپ کرده است. به نوشته نعمه،خواص اکسیر الذهب نیز به انگلیسی ترجمه شده است. مجموعه‌ای از آثار جابر نیز به زبان فارسی وجود دارند که به نظر می‌رسد از عربی به فارسی ترجمه شده باشند، اگر چه در تعلق پاره‌ای از این آثار به مجموعه جابری تردید وجود دارد. نهایة‌الطلب ، یکی از آثاری که از جابر بن حیّان دانسته شده، را شخص ناشناسی به فارسی ترجمه کرده و عزالدین علی جِلْدَکی بر آن شرحی به زبان فارسی نوشته است. این متن همراه با شرح جلدکی به چاپ نیز رسیده است.

    آثار :

    تالیفات بسیار زیادی به او نسبت دادند که تقریباً شامل همه علومی است که به مسلمانان منتقل شده ولی باید اعتراف کرد که اینهمه آثار، نمی تواند کار یکنفر باشد بلکه به مکتبی تعلق دارد که بنام مکتب جابری شناخته شده است. شمار تالیفات مجموعه جابری از کتب و رسالات را تا 500 مجلد گفته و مجموع این رسایل که نزدیک به 1000 صفحه است عبارتند از: اسرارالکیمیا، علم الهمیه، اصول الکیمیا، الخمیس، السموم، الرحمه، تصیحات کتب افلاطون، الخمائر، النور، رساله الایضاح، التجرید، اسطقس ثالث، الواحدالکبیر، الشعیر، الواحدالصغیر و دهها کتب و رساله دیگر. 2 کتاب او بنام "کتاب السبعین" و "کتاب المیزان" شالوده کیمیای اسلامی است.

    تاريخ فوت، محل فوت، هنگام فوت، محل دفن:

    مدفن جابر نيز نامعلوم و سال وفات او نيز محل اختلاف است. حاجي خليفه در کتاب کشف الظنون سال 160 قمري، و جلدکي وفات او را در عصر خلافت مأمون( (198-218قمری دانسته اند. در روایتی دیگر، او در سال ۲۰۰ ه.ش در شهر طوس درگذشت در حالی که کتاب الرحمه را زیر بالین داشت.

    نقل قول و خاطرات:

    ابن نديم در کتاب الفهرست پس از ذکر اين نکته که جماعتي از اهل علم و اکابر ورّاقين گفته اند که اين مرد يعني جابر اصل و حقيقتي ندارد و بعضي از آنان گفته اند که تصنيفي جز کتاب الرحمة نداشته و اين مصنفات را مردم تصنيف نموده و به وي نسبت داده اند، مي نويسد: «اگر شخص دانشمندي بنشيند و خود را به رنج بيندازد و کتابي در دو هزار ورق تصنيف کند و پس از آنکه روح و قريحه خود را در تنظيم آن به زحمت انداخته و در نوشتن و استنساخ آن تحمل رنج کرده، کتاب را به ديگري خواه وجود داشته يا وجود نداشته باشد نسبت بدهد، نوعي ناداني است و هيچ کس چنين کاري نمي کند و کسي که ساعتي با علم سر و کار داشته باشد بدين کار تن در نمي دهد. چه فائده و نتيجه اي در اين کار متصور است ؟ اين مرد (جابر) به حقيقت وجود داشته و احوال وي آشکار و مشهور است و تصنيفاتش بسيار».
    احمد فؤاد اهوانی در یک مقاله طولانی که در نشریه «المجلة» در مصر به چاپ رساند، درباره جابر می گوید: «وی از مشهورترین عالمان عرب و اولین کسی بوده که قواعد علم تجربی را کشف و تثبیت کرد و اولین کسی است که آن را آشکار نمود و با این کارش خدمت بزرگی به علم به نحو عام و به تمدن عرب به نحو خاص کرده است».
    دکتر محمد یحیی هاشمی در مقاله ای در جلد ده مجله 33 جلدی عرفان نوشته است: «در طی مطالعات در آثار فراوان به جای مانده از جابر بن حیان در علم شیمی، مشاهده می کنیم که به طور صریح اعتراف می کند که استاد این علم امام صادق (ع) است».

     


    نظرات شما عزیزان:

    نام :
    آدرس ایمیل:
    وب سایت/بلاگ :
    متن پیام:
    :) :( ;) :D
    ;)) :X :? :P
    :* =(( :O };-
    :B /:) =DD :S
    -) :-(( :-| :-))
    نظر خصوصی

     کد را وارد نمایید:

     

     

     

    عکس شما

    آپلود عکس دلخواه:






    موضوعات مرتبط: علوم هفتم، تاریخ، ،
    برچسب‌ها:
    آخرین مطالب